مقایسهی جامع NIST و ISO 27001؛ کدام چارچوب امنیتی برای سازمان شما بهتر است؟
مقایسهی جامع NIST و ISO 27001؛ کدام چارچوب امنیتی برای سازمان شما بهتر است؟
مقدمه
امنیت سایبری دیگر یک انتخاب نیست، بلکه ضرورتی حیاتی برای بقای هر سازمان است.
در سالهای اخیر، حملات سایبری نهتنها از نظر تعداد بلکه از نظر پیچیدگی رشد چشمگیری داشتهاند. در چنین شرایطی، وجود یک چارچوب استاندارد و معتبر برای مدیریت ریسکهای امنیتی، نقش کلیدی ایفا میکند.
در مقالهی راهنمای چارچوبهای امنیتی به طور کلی با مجموعهای از فریمورکهای مهم مانند ISO 27001، COBIT، و NIST آشنا شدیم.
در این مقاله، تمرکز ما به طور خاص بر NIST Cybersecurity Framework (CSF 2.0) است — نسخهی جدید و بازطراحیشدهی چارچوبی که اکنون بهعنوان یکی از پراستفادهترین مراجع امنیتی در جهان شناخته میشود.
تاریخچه و معرفی NIST CSF
چارچوب NIST CSF نخستینبار در سال ۲۰۱۴ توسط مؤسسهی ملی استاندارد و فناوری ایالات متحده (NIST) منتشر شد. هدف اصلی از توسعهی این چارچوب، ایجاد زبان مشترک در حوزهی امنیت سایبری بین صنایع مختلف و سازمانهای دولتی بود.
در فوریهی ۲۰۲۴، نسخهی CSF 2.0 معرفی شد که نسبت به نسخهی اولیه تغییرات بنیادینی دارد، از جمله:
- اضافه شدن تابع جدید Govern
- تأکید بر مدیریت زنجیره تأمین (Supply Chain)
- توجه ویژه به انعطافپذیری سایبری (Cyber Resilience)
- راهنمای جامعتر برای کسبوکارهای کوچک و متوسط
چارچوب جدید، نهفقط برای شرکتهای آمریکایی بلکه برای هر سازمانی در هر نقطه از جهان قابلاستفاده است، زیرا مبتنی بر اصول جهانی مدیریت ریسک و امنیت اطلاعات طراحی شده است.

ساختار NIST CSF 2.0
NIST CSF از شش تابع اصلی تشکیل شده است که بهصورت یک چرخهی پیوسته عمل میکنند:
- Govern (حاکمیت)
- Identify (شناسایی)
- Protect (حفاظت)
- Detect (کشف)
- Respond (پاسخ)
- Recover (بازیابی)
هر تابع شامل چندین دسته (Category) و زیرشاخه (Subcategory) است که اقدامات دقیق و قابلاندازهگیری را مشخص میکنند. در ادامه هر یک از این توابع را بررسی میکنیم.
1. Govern – حاکمیت
تابع Govern در نسخهی ۲.۰ تازه اضافه شده است و نقش ستون فقرات کل چارچوب را دارد.
این بخش روی مدیریت ریسک، سیاستگذاری، و فرهنگ سازمانی امنیت تمرکز دارد.
مهمترین مؤلفهها در این تابع عبارتاند از:
- استراتژی امنیت سایبری: تعریف مأموریت و اهداف امنیتی همسو با اهداف کسبوکار.
- نقشها و مسئولیتها: مشخص کردن وظایف هر بخش در حفاظت از داراییهای اطلاعاتی.
- ارزیابی ریسک: طراحی فرآیند شناسایی، تحلیل و اولویتبندی ریسکها.
- انطباق و قوانین: اطمینان از مطابقت با استانداردهایی مانند ISO 27001 و الزامات قانونی (مثلاً GDPR).
این تابع در واقع «حاکمیت اطلاعاتی» را بهصورت عملی در سازمان نهادینه میکند و پایهی تصمیمگیری سایر توابع است.
2. Identify – شناسایی
هدف از این تابع، درک کامل وضعیت داراییها، منابع و ریسکها است.
شناسایی دقیق، به سازمان کمک میکند بداند چه چیزی باید محافظت شود.
زیرمجموعههای کلیدی در این تابع شامل موارد زیر است:
- شناسایی داراییها (Asset Management): فهرستبرداری از تمام سیستمها، نرمافزارها، دادهها و کاربران.
- مدیریت ریسک سازمانی: تعیین اولویتها بر اساس احتمال و تأثیر تهدیدات.
- مدیریت زنجیره تأمین: ارزیابی امنیت تأمینکنندگان و پیمانکاران خارجی.
- آگاهی از تهدیدات: پایش مداوم دادههای تهدید (Threat Intelligence).
مطابق با اصول ISO 27001، این بخش همان مرحلهی تحلیل ریسک و شناسایی داراییها در سیستم مدیریت امنیت اطلاعات است.
3. Protect – حفاظت
تابع Protect هستهی عملیاتی امنیت است و شامل مجموعهای از کنترلها برای کاهش احتمال وقوع حملات میشود.
مهمترین دستههای آن عبارتاند از:
- کنترل دسترسی (Access Control): محدود کردن دسترسی کاربران بر اساس نقش و نیاز.
- آگاهی و آموزش (Awareness & Training): ارتقای دانش کارکنان دربارهی تهدیدات سایبری.
- امنیت داده (Data Security): رمزنگاری، کنترل نسخه و حفاظت از اطلاعات حساس.
- امنیت فناوری (Protective Technology): استفاده از ابزارهایی مانند فایروال، EDR، MFA.
در این بخش، اجرای سیاستهای فنی و رفتاری هر دو اهمیت دارد. سازمانهایی که این قسمت را جدی میگیرند، معمولاً هزینههای رخدادهای امنیتیشان بهطور چشمگیری کاهش پیدا میکند.
4. Detect – کشف
هیچ سیستم امنیتی بدون قابلیت تشخیص مؤثر کامل نیست.
تابع Detect روی پایش، تحلیل و هشداردهی تمرکز دارد تا سازمان بتواند سریعتر واکنش نشان دهد.
زیرمجموعهها شامل:
- نظارت مستمر (Continuous Monitoring): پایش رفتار شبکه، سیستم و کاربران.
- کشف ناهنجاریها (Anomalies Detection): شناسایی رفتارهای غیرعادی از طریق SIEM یا AI.
- ارتباطات هشداردهی: مستندسازی فرآیند اعلام حوادث.
طبق گزارش IBM Security میانگین زمان شناسایی یک رخداد امنیتی حدود ۲۰۰ روز است. این تابع تلاش میکند این عدد را به حداقل برساند.
5. Respond – پاسخ
وقتی حملهای رخ میدهد، زمان واکنش تعیینکنندهی خسارت نهایی است.
تابع Respond وظیفه دارد فرآیند پاسخگویی به حوادث را تعریف و اجرا کند.
عناصر کلیدی در این بخش:
- برنامه پاسخ به حادثه (IR Plan): تعریف مراحل تشخیص، کنترل، ریشهیابی و رفع حادثه.
- ارتباطات بحران: مدیریت اطلاعرسانی داخلی و بیرونی.
- تحلیل و بهبود: بررسی علت اصلی و اعمال اصلاحات در سیاستها.
منابعی مانند CISA Incident Response Guide نمونههای آمادهای برای این مرحله ارائه دادهاند که قابل انطباق با NIST هستند.
6. Recover – بازیابی
آخرین تابع، بازگرداندن سازمان به حالت عادی پس از وقوع حادثه است.
این بخش نشاندهندهی بلوغ واقعی امنیت سایبری در یک سازمان است.
اجزای اصلی عبارتاند از:
- برنامه تداوم کسبوکار (BCP): اطمینان از ادامهی فعالیتهای حیاتی.
- بازیابی فناوری اطلاعات (IT Recovery): بازگردانی دادهها و سیستمها از پشتیبانها.
- بهبود و یادگیری: اصلاح فرآیندها برای جلوگیری از تکرار رخداد.
سازمانهایی که برنامهی بازیابی خود را بر اساس NIST طراحی میکنند، معمولاً از حملات آینده سریعتر عبور میکنند و اعتماد مشتریان را حفظ مینمایند.
مقایسه NIST CSF و ISO 27001
اگرچه هر دو چارچوب با هدف افزایش امنیت اطلاعات و مدیریت ریسک طراحی شدهاند، تفاوتهای قابلتوجهی بین آنها وجود دارد.
| ویژگی | NIST CSF | ISO 27001 |
|---|---|---|
| نوع استاندارد | چارچوب راهنما | استاندارد قابل گواهی |
| تمرکز اصلی | راهنمای عملی پیادهسازی امنیت | سیستم مدیریت امنیت اطلاعات (ISMS) |
| قابلیت گواهی | ندارد | دارد |
| میزان انعطاف | بسیار بالا | ساختاریافتهتر |
| منبع توسعه | NIST (ایالات متحده) | ISO (بینالمللی) |
در واقع، NIST CSF میتواند بهعنوان مقدمه یا مکمل ISO 27001 مورد استفاده قرار گیرد. بسیاری از سازمانها ابتدا چارچوب NIST را برای بهبود فرآیندها بهکار میگیرند و سپس به سمت اخذ گواهی ISO حرکت میکنند.
مراحل پیادهسازی NIST CSF 2.0 در سازمان
- درک وضعیت فعلی امنیت سایبری (Current Profile): بررسی وضعیت موجود نسبت به اهداف NIST.
- تعیین وضعیت مطلوب (Target Profile): تعریف سطح امنیتی مورد انتظار.
- شناسایی شکافها (Gap Analysis): تعیین تفاوت بین وضعیت فعلی و مطلوب.
- طراحی برنامه اقدام (Action Plan): برنامهریزی برای پر کردن شکافها.
- اجرای کنترلها: پیادهسازی اقدامات در حوزههای فنی و مدیریتی.
- پایش و بهبود مستمر: بازبینی دورهای شاخصهای عملکرد و بهروزرسانی سیاستها.
برای سازمانهایی که پیشتر با ISO 27001 کار کردهاند، بسیاری از این مراحل آشنا هستند، اما NIST CSF 2.0 با رویکرد جدید «Govern» تمرکز بیشتری بر حاکمیت و استراتژی دارد.
مزایای استفاده از NIST CSF
- انعطافپذیری بالا: قابل استفاده برای سازمانهای کوچک تا بزرگ.
- تطبیقپذیری با استانداردهای بینالمللی: همراستا با ISO، COBIT و CIS Controls.
- بهبود ارتباطات درونسازمانی: زبان مشترک برای مدیران و تیم فنی.
- افزایش مقاومت در برابر تهدیدات: تمرکز بر پیشگیری و واکنش سریع.
- قابلاندازهگیری بودن: امکان تعریف شاخصهای عملکرد امنیتی (KPI).

چالشهای پیادهسازی
- نیاز به دانش فنی بالا و درک مفاهیم ریسک.
- دشواری در اندازهگیری بازده سرمایهگذاری امنیتی (ROI).
- پیچیدگی هماهنگی بین بخشهای مختلف سازمان.
- مقاومت فرهنگی در برابر تغییرات امنیتی.
به همین دلیل توصیه میشود سازمانها از مشاوران امنیتی یا تیمهای داخلی آموزشدیده برای اجرای مؤثر NIST استفاده کنند.
منابع پیشنهادی
- NIST Cybersecurity Framework Official Page
- CISA Cybersecurity Resources
- IBM Cost of a Data Breach Report
- CrowdStrike Global Threat Report
جمعبندی
NIST CSF 2.0 را میتوان بهعنوان نقشهراه جامع امنیت سایبری برای قرن ۲۱ دانست.
این چارچوب نهتنها به سازمانها کمک میکند تا از دادهها و سیستمهای خود محافظت کنند، بلکه فرهنگ امنیت را در ساختار مدیریتی نهادینه میسازد.
برای درک بهتر جایگاه NIST در میان سایر چارچوبها، پیشنهاد میشود مقالهی راهنمای چارچوبهای امنیتی را نیز مطالعه کنید.
و اگر سازمان شما به دنبال گواهی رسمی امنیت اطلاعات است، مقالهی ISO 27001 مسیر بعدی شما خواهد بود.
